روزی مردی , عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند .
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد , اما عقرب انگشت او را نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد , اما عقرب بار
دیگر او را نیش زد . رهگذری او را دید و پرسید:"برای چه عقربی را که
نیش می زند , نجات می دهی" . مرد پاسخ داد:"این طبیعت عقرب
است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم
======================================================
میـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟
جــایــی کـه ...
نـه حـــق خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن
زخـم هایـم به طـعـنـه می گویند :
دوســتانـت چه قدر بــانـمکند
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید
راست میگه یا دروغ ...
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ میگن
در دنياى کوچک انديشه هايم کلامى را که شايسته ى توست نمى يابم جز آنکه بگويم در قلبم به اندازه ى وسعت آسمان جاى دارى
زخمهایم به طعنه میگویند
دوستانت چقدر با نمک اند
درود
329133 بازدید
22 بازدید امروز
172 بازدید دیروز
695 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian