×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ریشه:زندگی در مریخ2027

× در جهان فرمان کوروش اولین منشور بود سر به تعظیمش، سراسر بابل و آشور بود سینه اسپارت را تا قلب یونان چاک کرد پشت بخت النصر راسائیده و بر خاک کرد ما از اسلاف همان خونیم و از آن ریشه ایم پاسدار نام پاک پارس تا همیشه ایم
×

آدرس وبلاگ من

risheh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ramtin_t

ایا مرداویج زیاری را می شناسید

  مردآویج با در هم شکستن قشون المقتدر (خلیفه عباسی) فرمانروایی دودمان ایرانی زیار را از طبرستان در شمال تا خوزستان در جنوب برپا ساخت. او ابتدا شهرهای شمالی را آزاد ساخت و سپس به فکر همدان، اصفهان و خوزستان افتاد. از بغداد لشكر بزرگي به سرداري هرون بن غريب، به مقابله مرداويج آمد و اين نخستين مقابله ميان مرداويج و لشكريان خليفه بود. دو لشكر در محلی میان قزوین و همدان با يكديگر مصاف دادند و جنگي سخت كردند، هرون کشته شد و مرداويج در نتيجه اين فتح بر همه شهرهاي ناحيه جبل و اطراف همدان استيلا يافت.

دوم دسامبر سال 931 ميلادي (11 آذر ماه 310 خورشيدي ) مردآویج كه تاريخ از او به نام يك ايراني انقلابي، يك ايراندوست بزرگ و يك عامل تجديد استقلال ايران نام مي برد پس از بيرون راندن عوامل و نظاميان خليفه عباسي از كاشان و ديگر شهرهاي مركزي ايران و درهم كوبيدن آنان درنبردي در 49 كيلومتري اصفهان وارد اين شهر شد و آن را پايتخت همه ايران اعلام كرد. در همين روز مردآویج در اجتماع مردم اصفهان كه براي ابراز احساسات نسبت به او گرد آمده بودند خطاب به آنان مطالب مهمي بيان داشت كه مضمون آن از اين قرار است:

من و يارانم كه به خاطر گرامي ميهن، شمشير برگرفته وجان بر كف نهاده ايم در روز تولد نور و گرمي ( روز آتش؛ روز نهم از ماه نهم سال ايراني ــ 9 آذر ) كه روز خوش يمني براي ايرانيان بوده است در نزديكي اصفهان سپاهيان وفادار به خليفه را بشكستيم و از ايران گريزانديم. من از ديلمان برخاسته ام ــ از ميان مردمي شكست ناپذير. هيچكس به خاطر كارهاي غير ميهني كه تا به امروز كرده است؛ بازخواست و مجازات نخواهد شد. ولي از امروز مجازات خيانت به ميهن و همكاري با بيگانه مرگ است. من مي خواهم ازاين پس جز به پارسي سخن نگوييد و همه آيين ها و جشن هاي گذشته را كه ميراث فرهنگي مان و بازمانده از نياكان ما ن هستند به همان صورت و با رعايت اصالت هر چه تمامتر برگزار كنيد، ترس و دروغ را از خود دور سازيد كه مايه همه بدبختي ها هستند � گفتار نيك ــ كردار نيك ــ پندار نيك � يك اندرز پدران مان است كه تمدن و بزرگي خود را بر پايه آن استوار داشته بودند و هرگاه كه از چارچوب آن خارج شدند آسيب ديدند. از رعايت اين اندرزها كسي آسيب نخواهد ديد. من همين امسال ــ 58 روز ديگر ــ در همين محل جشن سده را بر پا مي دارم تا ياد آور سه پندي باشد كه ذكر كردم.

مردآویج در پی گشودن اصفهان دستور داد تا تختگاه تیسفون یا همان ساختمان معروف به طاق کسری به شکل نخست خود بازسازی شود. مرداويج علاقه خاصی‌ به آداب و رسوم ملي داشت، از آن جمله جشن سده بود كه سال 323 در اصفهان بر پا داشت. چون اعمال او در آن جشن نمونه اي از مراسم باشكوه سده در ايران است، ذكر آن خالي از فايده به نظر نمي آيد: چون شب جشن سده فرا رسيد، مرداويج فرمان داد تا از كوهها و نواحي اطراف اصفهان هيزم بسيار گرد آوردند و آنها را در دو طرف زاينده رود و در كوه معروف به � كريم كوه � كه مشرف بر اصفهان است به شكل منبرها و قبه هاي بزرگ قرار دهند. چنانكه چون اين هيزمها افروخته شد، همه جا به یک باره غرق در نور و شادی شود. و همچنين فرمان داد بادبادک هایی به شکل پرنده های مختلف ساختند و هوا کردند که به دنبال خود فانوس یا شمع های فروزان را به بالا می بردند و در آسمان می درخشیدند. چون خورشید درحال فرونشستن بود، نوای شاد موسیقی اصیل ایرانی همراه با آوازهای دلکش و رقص های زیبای گروهی، دشت زاینده رود و اطراف سپاهان را فرا گرفته بود. 

در هنگام برگزاری اين جشنها، احساسات و عواطف میهنی به اوج خود رسید و چنان چشمان دشمنان ایران را خیره کرد که دستگاه خلافت را به بیم و ترس و چاره اندیشی واداشت. سرانجام برآن شدند تا توطئه قتل او را عملی سازند. قتل مرداويج يكي از بزرگترين زيانهايي بود كه ملت ايران برد. زيرا اين امر باعث شد كه مرداويج نقشه وسيع و مهم خود يعني ايجاد حكومت بزرگي در ايران و برانداختن حكومت بني عباس را به پايان نرساند. درباره انگیزه کشته شدن مرداویج آرای گوناگونی توسط مورخان معاصر او، از آن میان مسعودی، صولی و مسکویه بیان شده‌است. ابوعلی مسکویه نویسنده تجارب‌الامم می‌گوید: چند تن از بزرگان ترك كه در شمار غلامان او خدمت مي كردند كينه وي را در دل گرفته بودند و در قتل او هم پيمان شدند.پس از آنكه مرداويج به گرمابه رفت، بر آن هجوم بردند. مرداويج را كشتند. غلامان بعد از فراغت از كار خود راه گريز پيش گرفتند. مسعودی تایید می‌کند که هنگامی که مرداویج می‌خواست به بغداد رود و خلیفه را دستگیر کند به قتل رسید. ابوعلی مسکویه و مسعودی هردو، خلیفه را در کشتن مرداویج سهیم می‌دانند. اینان و دو تن از غلامان او بجکم و توزون را نام می‌برند. این دو بودند که از کینه ترکان نسبت به مرداویج بهره جستند و پس از کشته شدن مرداویج به عراق گریختند و در شمار سپاهیان خلیفه درامدند و اندک زمانی به مقام امیرالامرایی رسیدند.

ابومخلد عبدالله بن یحیی که از دولت‌مردان مرداویج بود داستان خاک‌سپاری مرداویج را چنین یاد کرده‌است: هنگامی که تابوت مرداویج را به ری بردند من روزی پرجوش‌تر از آن روز ندیدم، همه گیلیان و دیلمیان چهار فرسنگ راه را پای برهنه پیمودند. او می‌گفت برادر مرداویج نیز با ایشان پیاده آمد. می‌گفت: من هیچ سپاه ندیده بودم که پس از مرگ فرمان‌روا، بی هزینه درم و دینار مردان و سربازانش این‌چنین به او وفادار بمانند.

هم اکنون پس از قرنها به دلیل محبوبیت مردآویج در میان ایرانیان و برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره این بزرگمرد ایران زمین، برخی از ایرانیان نام فرزندان خود را به این اسم می‌خوانند و حتی بسیاری از شهرها محله هائی به اسم مردآویج را بر تارک خود دارند که در این زمینه، محله مردآویج اصفهان بسیار مشهور است. از جمله اسامی متفکرینی که به این نام معروف است پرفسور جوان، مردآویج بابائی می‌باشد و کتاب مردآویج زیاری و خلافت اسلامی به زبان انگلیسی از اثار مشهور او می‌باشد.

�بهشت برين جايگاهش باد� 

چه کسی این ابر مرد میهن پرست را می شناسد؟

تاریخ گواه دلاوری های این دلاور است

او مرهمی بود بر زخمهای این خاک

کسی که نامش لرزه بر اندام عراب می انداخت

امروز در کدامین کتاب درسی از او یاد می شود چه قدر سانسور

پس کی باید مردانی چون مرداریچ بشناسیم

من مي خواهم ازاين پس جز به پارسي سخن نگوييد و همه آيين ها و جشن هاي گذشته را كه ميراث فرهنگي مان و بازمانده از نياكان ما ن هستند به همان صورت و با رعايت اصالت هر چه تمامتر برگزار كنيد، ترس و دروغ را از خود دور سازيد كه مايه همه بدبختي ها هستند � گفتار نيك ــ كردار نيك ــ پندار نيك � يك اندرز پدران مان است كه تمدن و بزرگي خود را بر پايه آن استوار داشته بودند و هرگاه كه از چارچوب آن خارج شدند آسيب ديدند. از رعايت اين اندرزها كسي آسيب نخواهد ديد.

بعد عده ای پا روی پا گذاشته قیافه ی فیلسوفانه گرفته می گویند ما دین را از عراب گرفتیم ولی زبان نمان را حفظ کردیم مصر با ان تمدن و فرهنگ کهن زبانش عربی شد وعده ای دیگر میگویند به به راست میگه

هر کس پارسی سخن میگفت اورا گبر ومجوز می خواندند زبان عربی بسیار رایج شده بود تا این که بزرگمردی برخاست به نام

مرداویچ زیاری  رشادت ها کرد و هر شهری که ازاد نمود گفت      از این پس جز به پارسی سخن نگویید

بهشت برین جایگاهش باد

درود بر شرفش

وبر دلاورانی چون او

جمعه 6 مهر 1391 - 2:12:52 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://shahriaranvatan.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 6 مهر 1391   8:08:47 AM

در مزار آباد شهر بي تپش
واي جغدي هم نمي آيد به گوش

اين شب است، آري، شبي بس هولناك
ليك پشت تپه هم روزي نبود
باز ما مانديم و شهر بي تپش
و آنچه كفتار است و گرگ و روبه ست

باز مي‌بينم كه پشت ميله ها
مادرم استاده، با چشمان تر

هر كه آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب
زآن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ ؟
زين چه حاصل، جز فريب و جز فريب ؟
باز مي گويند : فرداي دگر
صبر كن تا ديگري پيدا شود


كاوه اي پيدا نخواهد شد ، اميد
كاشكي اسكندري پيدا شود

آخرین مطالب


زندگی در مریخ2027


ریشه:انتخاب


ریشه:مسمومیت دارویی


ریشه:زنگ خطر


ریشه:استر افسانه یا واقعیت؟


ریشه:خرم یا استر؟


ریشه:بنیانگذاز جنگهای پارتیزانی


ریشه:زالو درمانی


ریشه:شیزوفرنی


ریشه:عشق باور نکردنی در قبر


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

332859 بازدید

15 بازدید امروز

389 بازدید دیروز

3748 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements