ریشه:زندگینامه کورش7-2
زندگینامه کوروش کبیر فصل 2
قسمت 7
الیانها گفتند هر چه ینانها بکنند ما هم خواهیم کرد. دریانها از جهت آنکه
از شهرهای کارناس که دریانی بود نماینده ای پذیرفته نشده بود ، از شرکت در
عملیات خودداری کردند. چون جزایر یونانی هم حاضر نشدند در این گردهمآیی
شرکت کنند ، ینانها و الیانها قرار گذاشتند نماینده ای به اسپارت گسیل کنند
و از آن دولت یاری جویند
با این هدف پی تر موس نامی از اهالی فوسه که سخنران و سخندان بود با انبوهی
از هدایا به نزد اولیای دولت اسپارت فرستاده شد. ولی اسپارتی ها جواب
درستی به وی ندادند و تنها وعده کردند که گروهی را خواهند فرستاد تا اوضاع
منطقه را بازبینی کنند. بدین منظور یک کشتی اسپارتی پنجاه پارویی رهسپار
فوسیه شد و در آنجا نمایندگان اسپارت ، فردی به نام لاکریناس را برگزیدند و
برای مذاکره با کوروش روانه ی سارد کردند. او به شاه گفت : بر حذر باشید
از اینکه مستعمرات یونانی را آزار کنید ، زیرا اسپارت چنین رفتاری را
نخواهد پذیرفت
کوروش از یونانیهایی که در رکاب وی بودند پرسید : مگر این لاسدمونیها
کیستند و عده شان چقدر است که اینگونه سخن می گویند؟ پس از آنکه یونانیها
این مردم را به کوروش شناساندند ، کوروش رو به نماینده کرد و گفت : من از
مردمی که در شهرهایشان در میدانها گرد هم می آیند و با سوگند دروغ و نیرنگ
یکدیگر را فریب می دهند هراسی ندارم. اگر زنده ماندم چنان کنم که این مردم
به جای دخالت در کار ینانیها از کارهای خودشان سخن بگویند
نماینده ی اسپارت پس از شنیدن پاسخ کوروش به کشور خویش بازگشته به پادشاه
اسپارت ( آناک ساندریس ، آریستون ) پاسخ کوروش را رسانید. انها هم پاسخ را
به مردم رسانیدند و مسئله ی کمک گرفتن یونانیهای آسیای صغیر از اسپارتیها
به همین جا ختم شد
ادامه 24 ساعت پس از نگارش
مانا باشید
شنبه 12 بهمن 1392 - 12:42:34 AM